سینه یِ سرخ فدک لبریز از خون دل فاطمه(س) است، فاطمه خورشیدی است
که گوئئ نقاب به رخ کشیده وجهانی را از نور خود محروم ساخته است .
ماه را مینگرم که آیینه خورشید است ولکه های روی آن حاکی از درد عمیقی
است عجبا که ستارگان همه در کهکهشان ها به صف ایستاده اند،
تا به تماشای جمال او بنشینند وگرد حریم حرم او طواف کنند.
فریاد بی پایان زمین از حنجره بقیع فوران کرده وآواره کوچه بنی هاشم سربه دیوار
آن گذارده وبغض نهفته در گلوی او را میتوان از آستان باب جبرئیل مشاهده نمود.
اضطرار لبانم رانظاره کن که عنان از کفم ربوده ودیوانه وار مرا به آستان او می کشاند
تا مگر با بوسه بر آن تربت پاک آرام گیرد.
زخم کهنه ی بقیع! حکایت از اندوهی دراز دارد وخاطره گوشی نشینی فاتح خیبر
علی مرتضی! را احیا میکند چشمان بی رقم را بنگر،
وانبوه حسرت حرفهای ناگفته کریم اهل بیت مدینه یاد آورکه چگونه وبا
چه حال قدم در کوچه میگذاشت وچگونه درب خانه را مشاهده می نمود .
چه شد که بضعه الرسول ریحانه المصطفی باید ماهها با گریه صبح وشام
خود را بگذراند وتنها در چند ماه به بکائین عالم بپیوندد.
سوالاتی انبوه که در تمام چهارده قرن کنج ذهن بشریت مانده وغباری سنگین
بروی آن نشسته ودر انتظار لحظه ایست که یوسف زهرا (عج)
ظهور نماید وپرده از حقیقت فاطمی بر دارد وفاطمیه بی مثال
برپاکند.
به امید آن روز ودر آرزوی آن زمان
اللهم عجل لولیک الفرج
بازدید دیروز: 18
کل بازدید :16156
در وقت خود صرفه جویی کنید (با مشاهده این وبلاگ)
بهترین ها را یکجا داشته باشید
شما هم همکاری کنید
شما هم عضو شوید
ضرری نداره