حاتمی کیا پاسخ فیلم300 را میدهد
ابراهیم حاتمیکیا فیلمساز پر سابقه ایرانی با ساخت فیلمی به فیلم 300، ساخته ضد ایرانی اخیر هالیوود پاسخ میدهد.
گفته میشود داستان این مستند دو مساله محوری را به موازات هم روایت میکند. مساله اول ماجرای پخش یک گزارش از یکی از تلویزیونهای ایتالیا در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق است. در گزارشی که در آن سالها پخش شد، ایتالیاییها تصویری را پخش کردند که در آن ایرانیها یک اسیر عراقی را از دو دست به دو اتومبیل لندکروز میبندند و بعد از حرکت این دو ماشین در خلاف جهت یکدیگر، دستهای آن اسیر عراقی کنده میشود و میمیرد. این گزارش بازتاب بسیار بدی در دنیا داشت و تصویر بسیار بدی از کشورمان در ذهن جهانیان به وجود آورد اما با پیگیریهای انجام شده از سوی مسوولان کشورمان مشخص شد که این تصاویر کاملا جعلی و ساختگی بوده و هیچ ارتباطی به کشور ما نداشته است. پس از آن ایران علیه این شبکه تلویزیونی در مجامع بین المللی طرح دعوی کرد و این مساله سبب شد تا ایران از آن شبکه تلویزیونی غرامت بگیرد.
حاتمیکیا در اثر تازه خود این ماجرا را روایت میکند. به موازات این مساله، او ماجرای ساخت فیلم 300 و حواشی آن را هم به عنوان اقدام دیگر غرب علیه حکومت ایران به تصویر میکشد.
ابراهیم حاتمیکیا بخشهای مختلفی از این مستند را در ایران به تصویر کشیده و در این مرحله به چندین موزه همچون: موزه ایران باستان مراجعه و در این اماکن تصویر برداری و با کارشناسان گفت و گو کرده است. بخشهایی از این اثر هم در جنوب کشور تصویر برداری شده است.
ایرانیان و آغاز زمینه سازی برای ظهور حضرت مهدی(عج)
آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتى که درباره ایرانیان و پیرامون آیاتى که تفسیر به ایرانیان شده وارد شده است تحت این نُه عنوان آمده است:
طرفداران سلمان فارسى ،اهل مشرق زمین ، اهل خراسان ، یاران درفش هاى سیاه، فارسیان ، سرخ رویان ، فرزندان سرخ رویان ، اهل قم ، اهل طالقان .
صاحب المیزان آورده که ذرّالمنثور، روایتى را عبدالرزاق و عبدبن حمید و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در کتاب اءوسط و و بیهقى در کتاب دلائل .. از ابوهریره نقل کرده است که وى گفت :
پیامبر (ص ) این آیه را قرائت فرمود:
« وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ » (1)
و اگر روى برتابید [خدا] جاى شما را به مردمى غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود
عرض کردند: یا رسول اللّه ! اینها چه کسانى هستند که اگر ما روى گردان شویم جایگزین ما مى شوند؟ پیامبر اسلام (ص ) با دست مبارک به شانه سلمان فارس زد و سپس فرمود:
« او و طرفداران او، بخدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان ) به آن دست مى یابند» (2)
در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از: اینکه ایرانیان خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى به دوش کشیدن پرچم اسلام می باشند. بدلیل اینکه،آنان به ایمان دست مى یابند هر چند دسترسى به آن دشوار باشد.
آیا تاکنون روى گردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن (ایرانیان ) بجاى آنان صورت گرفته است یا خیر؟
جواب: بر اهل دانش و علم ،پوشیده نیست که مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیرعرب از اسلام واقعى اعراض نموده روى گردان شده اند. بدین ترتیب متاءسفانه فعل شرط، درآیه شریفه «إِن تَتَوَلَّوْا» تحقق یافته و تنها جواب شرط،یعنى جایگزین شدن ایرانیان
به جاى آنان باقى مانده است ، در این زمینه هم با دقتى منصفانه مى توان گفت که
وعده الهى ، در آستانه تحقق است .
خداى عزوجلّ فرمود:
« اوست آنکه برانگیخت در بین درس نخوانده ها رسولى را از خودشان که آیات خدا را بر آنان مى خواند و آنان را پاک مى سازد و کتاب و حکمت شان مى آموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشکارى بودند و افراد دیگرى از ایشان که به آنان نپیوسته اند و اوست خداى عزیز و حکیم » (3)
مسلم ، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت :
ما حضور پیامبر (ص ) بودیم که سوره مبارکه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه « وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ » مردى از او سؤ ال کرد، یا رسول اللّه : اینان چه کسانى هستند که هنوز به ما نپیوسته اند؟
ابوهریره گفت : سلمان فارسى نیز در بین ما بود پیامبر (ص ) دست مبارکشان را بر سلمان نهاد و فرمود: بخدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان ) به آن دست خواهند یافت .
در تفسیر على بن ابراهیم ، ذیل آیه « وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ » آمده است که :
« و افراد دیگرى که به آنها نپیوسته اند» یعنى کسانى که بعد از آنان اسلام آورده اند.
در سوره اسراء خداوند فرموده :
ادامه http://moballeghan.parsiblog.com/217817.htm
طوطی تکبیرگو وخانواده یهودی
یک خانواده یهودی در سرزمینهای اشغالی فلسطین، برای رهایی از دست طوطی خود که تکبیر میگفت و کلمات عربی بر زبان میراند، آن را فروخت.
به گزارش فارس به نقل از روزنامه صهیونیستی معاریو، یک خانواده یهودی دو روز پس از خریدن یک طوطی آن را به معرض فروش گذاشتند و اعلام کردند این طوطی هر روز صبح به زبان عربی سخن میگوید و ندای “الله اکبر” سر میدهد.
به نوشته این روزنامه، این خانواده یهودی، طوطی خود را دو روز پیش از اینکه به معرض فروش بگذارند از شهرک کفرقاسم در منطقه اشغالی ???? با قیمت ارزان خریده بودند اما پس از بازگشت به منزل خود در عسقلان صبح زود با صدای “الله اکبر” و کلمات عربی طوطی غافلگیر شدند.
صبح دیگه دردش به اوج خودش رسیده بود.اونقدر درد میکشید که حتی نمیتونست گریه کنه. گفت: زنگ بزنید به دائی تا بیاد همین دو تا آمپول را بهم بزنه بلکه یه کم آروم بگیرم. مادرش گفت: اگه میتونی تحمل کن. این آمپولا ضرر داره. گفت: دیگه طاقت ندارم. نمیبینی دارم میمیرم؟
زنگ زدند به دائی. اینجا نبود. رفته بود مسافرت.
دیگه امیدش از همه جا قطع شد. سرنگ هایی که آماده بالای سرش گذاشته بود را گرفت تو دستش و با حسرت نگاهشون کرد. یکدفعه سرنگ ها را پرت کرد یه گوشهای و دوباره دوید سر دستشویی تا بالا بیاره.
برگشت، اومد خوابید و صدای آه و نالش به هوا رفت.مادرش نمیتونست ببینه که بچهاش اینجور درد میکشه و ناله میزنه. رفت اون شالی که حمید از کربلا آورده بود را آورد. گفت بزار روی شکمت. انشالله خوب میشی.
شال را گذاشت رو شکمش. دیگه دردی احساس نمیکرد. مثل آبی بود که روی آتش ریخته باشند.
چند دقیقه بعد، فقط صدای یا حسین، یا حسین بود که از اتاقش میومد. داشت گریه میکرد و برای خودش روضه امام حسین میخوند.
در این سیاهه، شما نوشتاری را خواهید خواند که میان یک جوان 22 ساله و حضرت آیتالله، علامه طباطبایی درسال 1355 مکاتبه شده است.
آنچه آن جوان سوال کرده است نیاز آشکار یا نهان هر انسان مکلفی است، در هر فصلی از حیات که باشد، آنگاه که در پیچ و خم زندگی و در فراز و نشیب این دنیا پای گذارده و در تاریکنای این مسیر، کور مال کور مال در امید مقصد است، و جواب علامه چراغی است راه نما از خضر، و تو! به هوش باش که:
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
- محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی جناب آقای طباطبایی
- سلام علیکم و رحمةالله و برکاته
- جوانی هستم 22ساله، که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من
- پاسخ گویید. در محیط و شرایطی زندگی میکنم که هوای نفس و آمال بر من
- تسلط فراوان دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب باز ماندن من از حرکت به
- سوی الله شدهاند. درخواستی که از شما دارم این است که بفرمایید بدانم به
- چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان
- گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفاً نصیحت نمیخواهم،
- بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم.
23/10/1355
- بسم الله الرحمن الرحیم
- سلام علیکم
- برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشتهاید
- لازم است همتی بر آورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید.
- به این نحو که:
- هر روزه طرف صبح که از خواب بیدار میشوید، قصد جدی کنید که هر عملی
- پیش آید، رضای خدا- عَزَّ اسْمُهُ- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که
- میخواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع
- اخروی نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد. و همین حال را تا شب،
- وقت خواب، ادامه خواهید داد.
- وقت خواب، چهار- پنج دقیقهای در کارهایی که روز انجام دادهاید، فکر کرده و
-
- یکی یکی از نظر خواهید گذرانید، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر
-
- کنیدو هر کدام، تخلف شده استغفار کنید و این رَویه را هر روز ادامه دهید.
- این روش اگر چه در بادی حال[اولِ کار]، سخت و در ذائقه نفس تلخ میباشد،
-
- ولی کلید نجات و رستگاری است.
-
- و هر شب، پیش از خواب توانستید سُوَر مُسبِّحات [سورههایی که با تسبیح
- خداوند آغاز میشوند] یعنی: "سورههای حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن"
- را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها "سوره حشر" را بخوانید و پس از بیست روز از حال
- اشتغال،حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. انشاءالله موفق خواهید بود.
- محمد حسین طباطبایی
http://www.vnnu.com/fa?111124154
الان که عوام الناس مشغول عیدالزهرا(س)ی احساسی و شعاری هستند با یه عیدالزهرا(س)ی علمی و فقاهتی چطورین!؟ درباره همون بلایی که عمر بر سر اسلام آورد! (حذف ازدواج موقت از فرهنگ مسلمین)
با یه سؤال شروع می کنم:
متعه (ازدواج موقت) برای دختران هم هست؟
جواب بدین لطفا! صداتون نمیاد! ممکنه یه کمی بلندتر؟ ......... نه؟ ....... امکان نداره؟ ........ مگه میشه؟ ........ متعه فقط مال بیوه هاست؟ ........ اصلا متعه سیری چند؟ ........ دختر، عقل نداره و نمی فهمه؟ ......... راحت گول می خوره پس نباید متعه کنه؟ ........ قرن بیست و یکم و این حرفا؟ ........ واه واه!؟ .........برم خجالت بکشم از این حرفا!؟
من معذرت می خوام! اما پاسخ امام معصوم(ع) رو هم بشنوید!
راوی میگه درباره متعه دختران از حضرت صادق(ع) سؤال کردم فرمود: آیا متعه برای غیر آنان قرار داده شده؟! مخفی کنند و دامان خود را هم حفظ کنند! (من لایحضره الفقیه ج3 ص297)
سؤال دوم:
کسی که مخالف متعه دختران است چگونه انسانی است؟
این دفعه گزینه میدم انتخاب کنین! الف.بسیار دانا ب.دلسوز جامعه ج.واقع بین د.با تقوی
خوب! برگه ها بالا... به اطلاع تون برسونم که گزینه های این سؤال، غلط طراحی شده بود و فقط کسانی که هیچ یک از گزینه ها رو انتخاب نکردند نمره کامل می گیرند! چون مخالف متعه دختران نه دانش دین شناسی داره و نه دلسوز حقیقی جامعه است و نه واقعیت ها رو می بینه چون سرش رو زیر برف کرده و فکر می کنه چون خودش نمی بینه پس حتما خبری نیست و نه تقوی رو درست می شناسه چون تقوی به معنای جلوگیری از حرامه نه جلوگیری از لذت حلال!
روایت شده که از حضرت صادق(ع) سؤال شد درباره متعه دخترانی که با والدین شون زندگی می کنند حضرت(ع) فرمود هیچ اشکالی ندارد و من حرف آدمهای بی خیر فرومایه را نمی گویم! (تهذیب ج7 ص254) بنابراین معلوم شد گزینه «خ» درسته! بی خیر!
سؤال سوم:
فرض کنین یه آقاپسر میاد و با شما اینجوری مشورت می کنه: یه دختری هست که به من علاقه داره و دور از چشم پدر و مادرش به من علامت میده... چی کار کنم خوبه؟ شما بهش چه راهنمایی می کنین؟ اصلا راهنماییش می کنین یا نه، با خشونت طردش می کنین؟ حالا فرض کنیم شما انسان روشنی هستین و می خواین راهنماییش کنین... خوب بسم الله:
- ببین آقا پسر گل گلاب! این کارا خوب نیست آخر و عاقبت نداره؟
- سعی کن چشمت رو حفظ کنی و دیگه طرفش نری؟
- تقوا! برو تزکیه نفس کن! استاد اخلاق گیر بیار فقط یادت باشه هرچی اون استاد گفت بگی چشم! حتی اگه خلاف عقل و شرع بود!؟
- برو به مامانش بگو! ولی مراقب باش باباش نفهمه که خون به پا نشه!؟
- باهاش دوست شو و لذتت رو ببر... اگه شد یه وعده دروغ ازدواج هم بهش بدی چه بهتر! بیشتر می تونی بهره مند شی!؟
- دلت پاک باشه! با عشق مجازی هم میشه به خدا رسید مخصوصا اگه عشق حرام باشه زودتر می رسی!؟
- اصلا من نمی دونم خدا برای چی این شهوت رو درست کرده.. تو هم بی خیالش شو حالا که من نمی دونم!؟
- از 15سالگی ده بیست سال فقط برو دنبال کار و پولهات رو جمع کن که بعد سی سالگی بتونی زندگی رو اداره کنی اون موقع ازدواج کن... اصلا همون موقع هم ازدواج رو می خوای چی کار؟ تو که بیست سال در اوج شهوت صبر کردی 40سال دیگه هم روش.. وقتی مُردی با حورعین ازدواج کن!؟
- اگه دختر متعه کنه بعدا هیچ کی نمیاد بگیرتش اما اگه دوست پسر داشته باشه و هر حرامی خواست بکنه همه میان می گیرنش!!! پس نتیجه می گیریم حرام بهتر از حلال است!!؟
- خودت چی؟ دوست داری خواهرت رو متعه کنن؟ حالا که دوست نداری خودت هم خواهر مردم رو متعه نکن! اما اگه اون دختره هیچ کس و کاری نداشت می تونی هر غلطی خواستی بکنی! چون ملاک خوب و بد، حکم خدا نیست که... دوست داشتن و دوست نداشتن توست!!؟
- اصلا چه معنی داره!؟
ممنونم از این همه راه حل منطقی! و راهنمایی {چاه نمایی}! اما نکته اش اینه که این جوون خوشبختانه می دونست نباید به من و شما مراجعه کنه بلکه باید به معصوم(ع) مراجعه کنه... روایت هست که اومد خدمت حضرت صادق(ع) و همین مسأله رو مطرح کرد و اینکه متعه کنه یا نه؟ حضرت(ع) در جواب، هیچ کدوم از اون حرفها رو نفرمود بلکه فرمود: بله او را متعه کن ولی مراقب بکارت باش حتی اگر خودش مایل نبود به حفظ آن! (وسائل الشیعة ج21 ص33)
*(و من اظلم ممن ذُکِّر بایات ربه ثم اعرض عنها اِنّا من المجرمین منتقمون)*
سوره سجده آیه22
اینجا http://amk.parsiblog.com/Archive24067.htm رو هم کلیک کنید
ازدواج ماندگار> مسائل بعد از ازدواج> راهکارهای داشتن زندگی لذت بخش
به نام خداوند پیوند دهنده قلب ها
معمولا زندگی روزمره و اتفاقاتی که توش می افته زیاد اعصاب برای آدم نمی گذاره. از صبح که بلند میشین و صبحونه خورده و نخوره میرین بیرون و سرکار و درس و مغازه و ... هر چند غیر معمولیه اما معمولا اتفاقات خاصی دست در دست هم میدن تا رو اعصاب شما راه برن. رئیس قهر کرده از خانم، ارباب رجوع عصبانی پرمدعا، کارمند بانک از خود متشکر، راننده اتوبوس بداخلاق، همکار همیشه به فکر اقساط عقب افتاده، بنزین سهمیه بندی شده، خرجی بیشتر از دخل، و... اینا همه یه طرف، بازداری های مختلف اجتماعی و فرهنگی و کاری و عاطفی که به شما اجازه ابراز احساسات و درگیری و خالی کردن عقده ها و عصبانیت ها رو نمیده هم همون طرف.
از صبح وقتی بلند میشین و مواجه میشین با انبوهی از کارهای روزمره بشور بپز و تمیز کردن خونه و سر و کله زدن با حبه قندها و مهد و مدرسه و تکلیف بچه ها و خدای ناکرده مریضی بچه و دکوراسیون جدید شهین خانم و مبلمان مهین خانم و ماشین و خونه و ... که امکان براورده شدنش براتون نیست از یه طرف و همون بازداریهایی که اجازه و امکان تخلیه روانی و عاطفی و بهتون نمیده هم همون طرف.
تصور کنید این دو نفر خسته از کارهای روزانه و درگیری های متعارف محل کار و خونه و در و همسایه و نداشتن امکانی برای تخلیه کردن این خستگی ها به هم می رسند. و چون تعارفی با هم ندارند و اون بازداری ها اینجا دست و پای آدم رو نمی بنده مثل باروتی آماده انفجارند. عذای شور، بی مزه، نیم سوز و لباسی اتو نشده و ... از یه طرف و خریدهای فراموش شده و قبض پرداخت نشده و زنگی نزده و ... هم همون طرف. چاره ای هم نیست. هر دو خسته از کار روزانه اند.
اما می توان خسته ای مهربان بود و نه خسته ای نا مهربان.
خسته مهربان در برخورد با طرف مقابلش اینگونه رفتار می کنه:
1- همیشه خندان است حتی اگر مجبور شود خنده مصنوعی بر لب داشته باشد.
2- لیستی از کارهای روزانه همیشه همراه خود دارد.
3- به جای کمیت در روابط به کیفیت می اندیشد. همیشه منتظر یدن همسر و فرزندانش هست و به آن ها می گوید که: منترت بودم عزیزم. نیم ساعت لذت و خوشی در کنار همسر و فرزندان رو به سه ساعت جر و بحث و قهر و دعوا ترجیح می دهد.
4- همواره نقش اصلی خودش را در زندگی با نقش های فرعی از نوع درجه دو اشتباه نمی گیرد. او می خواهد اول مادر و پدر و همسری مهربان و مسئولیت پذیر باشد بعد کاردار خوبی باشد.
5- در بحرانی ترین شرایط هم از نثار القاب نامناسب به همسر و فرزندان خودداری می کند.بدقول، بی احساس، بی مسئولیت، بی عاطفه، یک دنده، دنده اتوماتیک، لجباز، خود خواه،... هر چند خود بر این باور باشد.
6- به جای لیست کردن نقاط منفی طرف مقابل همیشه خوبی های را در نظر دارد و می بیند. عزیزم تو چشمهات دنیا رو می بینم.
7- هیچ وقت حرف زدن رمانتیک را فراموش نمی کند.
8- خسته بودن طرف مقابلش را هم به یاد دارد.
9- همیشه راهکارهایی برای رفع خستگی طرف مقابل در چنته دارند.
10- لحظه دیدار را با خبر خوش و مسرت بخش آغاز می کنند.
11- راهکارهایی برای ایجاد محیطی شاد و مسرت بخش در کانون خانوادگی یاد گرفته اند.
چگونه؟
تو پست بعدی میگم.
یکی از بینندگان «بازتاب» درباره ورود و عرضه انواع شکلات اتریشی با مغز ژلهای که از استخوان خوک تولید شده، آورده است: چندی پیش یکی از بستگان، شکلاتی (نوعی پاستیل) با مارک «HARIBO» خریداری کرده بود که با توجه به اینکه این نوع شکلات معمولا حاوی ژلاتین حیوانی است، نداشتن هرگونه نشانه حلیت بر روی بستهبندی آن برای من تعجبآور بود ولی با توجه به عرضه گسترده آن در فروشگاه های تهران، حساسیت زیادی به خرج ندادم.
روز گذشته در یکی از سایتها مطلب ذیل را مشاهده نمودم:
«عرضه شکلاتهای مشکوک در کشور
شکلاتهای ساخته شده از پودر استخوان خوک به کشور وارد و عرضه شده است.
این شکلاتها ساخت کشور اتریش است که در ساخت آن از پودر استخوان خوک استفاده میشود که به شکلات حالت ژلهمانندی میدهد و هنگام خوردن در دهان آب میشود و بسیار چسبناک است.
این شکلاتها که از مبادی جنوبی، غربی و شرقی وارد میشود با دو مارک «HARIBO» و «Gold barin» ساخت اتریش عرضه میشود.
یادآور میشود مسلمانان اروپا بهدلیل اطلاع از آغشته بودن این شکلات به پودر استخوان خوک و حرام بودن آن از مصرف آن بهشدت خودداری و در این مورد نیز اطلاعرسانی کردهاند.
همچنین خبر میرسد این شکلات حرام در اماکن مهم عمومی کشور از جمله فرودگاه بینالمللی... نیز توسط فروشگاهها توزیع و فروخته میشود».
مطلب فوق من را به شدت نگران نمود و در صدد راستی آزمایی آن برآمدم.با مراجعه به سایت شرکت HARIBO عبارت زیر را پیدا نمودم:
Products suitable for Muslims/Halal/Kosher
Many of our products contain pig gelatine and are sometimes avoided by people who, for religious or ethical reasons, do not eat pork or animal products. However some of our products are made without any pig gelatine as listed below. The products listed below are currently sold in the UK
Dunhills Kids Mixture
Freaky Fish
Giant Strawbs
Liquorice Twists
http://www.haribo.com/planet/uk/info/main/verbraucherinfo/naehrwerte.html
همانگونه که مشاهده میشود، در میان بیش از صد نوع محصول این شرکت، تنها در چهار نوع آن، ژلاتین خوک استفاده نشده!! که متاسفانه اغلب انواع موجود در فروشگاههای کشور از اقسام حرام آن هستند.
نظر به اینکه کوچکترین تأخیر در اطلاعرسانی این مطلب، میتواند منجر به مصرف بیشتر این محصولات که شرعا نجس و حرام است توسط هممیهنانمان گردد، وظیفه شرعی خود دانستم که شما را از آن مطلع گردانم.
اگه نظر هم بدبد خوشحال میشم . به خصوص در مورد پست قبلی
پاره تن امام
مرتضی 15 ساله بود که برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و 2 سال مقدمات عاوم دینی را فرا گرفت.
سال های 1314 و 1315 در خراسان،شاید 2 یا 3 معمم بیشتر پیدا نمی شد.پیرمردهای 80 ساله و ملاهای 60 یا 70 ساله ،مجتهدها و مدرس ها همه کلاهی شده بودند.در تمام مدرسه های دینی بسته شده بود.
"ان هنگام که 15-16 ساله بودم،درباره هر چیزی فکر می کردم و راضی نمی شدم،الا تحصیل علوم دینی .آن وقت ها فکر نمی کردم که با این اوضاع و احوال این چه فکری است. به مشهد رفتم بعد دوباره به محله خودمان برگشتم. در آنجا هم وضع سختر از جاهای دیگر بود. پدرم که روحانی وپیرمردی 70-80 ساله بود را به زور کشیدند و بردند و ملایش کردند.او هم از پشت بام برگشت و ون لباس روحانیت به تن می کرد،از خانه بیرون نمی آمد.اما من پاهایم را در یک کفش کرده بودم که باید به قم بروم. در ان موقع قم مختصر طلبه ای داشتکه حدود 400 نفر بودند. مادر ما اصرار داشت که به قم نروم. به همین جهت دایی ما را که خود اهل علم بود و 10-20 سالی از من بزرگتر بود،مامور کرد تا مرا از رفتن منصرف سازد. در سفری که با هم رفتیم،هر چه که او می گفت،من جواب منفی می دادم."
اشتیاق او به آموختن در استاد هم شور و شوق ایجاد می کرد. علامه طباطبایی می گفت:"آقای مطهری که به مجلس درس می آمد،به من حالت رقص دست می داداز شوق و شعف.می دانستم هر چه بگویم هدر نمی رود".ادامه مطلب...
بازدید دیروز: 18
کل بازدید :16155
در وقت خود صرفه جویی کنید (با مشاهده این وبلاگ)
بهترین ها را یکجا داشته باشید
شما هم همکاری کنید
شما هم عضو شوید
ضرری نداره